از رکود پس از شکست تا رستاخيز دوباره
عظيم بابک عظيم بابک

در اوايل دههء 90 ميلادی ،در هنگاميکه ابرهای تيرهء جهل ،ظلمت ،ترور و استبداد در فضای سياسی کشور پديدار شد،نيروهای مترقی  ناگزير گرديدند تا از صحنه سياسی کنار روند وشکست تاريخی ايرا متقبل شوندکه پيامد آن فرورفتن افغانستان در مرداب حدت جنگ خشونت وتشدد،فقر و تنگدستی ،اضمحلال فرهنگی ، از همپاشيدگی سياسی وفقدان حاکميت بود.اين شکست ،نخستين شکست نهضت ترقيخواهی وتجددگرايي در تاريخ کشور نبود.مفسرين متعدد با ارايهء ديدگاه های متفاوت اين شکست را نتيجهء منطقی دگرگونيهای جهانی اواخر دههء 80 ميپندارند.با آنکه  اين عامل نقش قاطع وجدی ايرا در ين راستا ايفا کرد اماپيش زمينه ها و عوامل اصلی اين شکست را بايد در  پيوند ها ومناسبات داخلی  کشور خود جستجو کنيم.

ترقيخواهی،عصری سازی، سنتزدايي و مبارزه با عنعنه های واپسگرادر کشور ما دارای پيشينهء کوتاه اما پربار است.انديشه ها وآرمانهای ترقی پسندی ، تجددگرايي ونيل به دستاوردهای دانش و تمدن همگانی بشری درديدگاه های فرزانگان نخبهء جنبشهای استقلال خواهی و مشرو طيت کشور شکل گرفت وبا مفکوره های عدالتخواهی و اعتلا پسندی در دههء 50 ميلادی به مرحلهء تازهء غنای خود رسيد.ظهور جنبشهای فکری وسياسی نو گرادر دههء 60و70نقش ارزنده ايرا درحفظ تسلسل تاريخی و  رشد بعدی ترقيخواهی وعدالت پسندی ايفا نمود.درست در همين دوره ء تاريخ ميهن ما، مبارزات نهضت فراگير ملی برای ترقی ،دموکراسی،عدالت اجتماعی ورهايي از تنگدستی ازهمان انديشه ها وسنن مبارزات الهام گرفت و آزاديخواهان و تجددگرايان نيروی  سياسی  متشکل و يکپارچه شدند.اما نيروهای واپسگرا که دارای پايگای سنتی فکری دربين اهالی جامعهء عقبماندهء افغانی اند،اينبار نيز همانند واپسگرايان دورهء نهضت امانی به مقاومت پرداختند و بکمک حامی های جهانی خودنهضت پر توان ترقيخواهی را از پا در آوردند وآنرا به رکود وبه بن بست سياسی و سازمانی کشانيدند.درينجا من نميخواهم سير تکامل تاريخی اين نهضت بالندهء ميهنی را به تحليل بگيرم .درينموردجامعه شناسها وتحليلگرهای بيشمار مباحثات گستردهء علمی وسياسی را انجام داده اندوتا هنوزآنرا دنبال ميکنند.  در پيرامون پيدايش،تشکل وقوام،نقش و در نهايت شکست ورکود نيروهای ترقيخواه افغانستان تحليلهای متعدد ارايه گرديده است .در اکثر اين تحليلها وديدگاه ها(به استثنای نوشته های تبليغاتی مخالفين ترقيخواهان)  نقش تاريخی ترقيخواهان افغانستان در اجرای دگرگونيهای پربار اقتصادی ،سياسی و فرهنگی جامعه با ارزش و سازنده  خوانده شده است.حتا مخالفين ديروز آنها در بيرون کشور اين دگرگونيها  را گامهای حايز اهميت تاريخی و سرنوشت ساز ميپندارند.تحليلهای دانشمندان متعدد امريکايي  درينموردبه اين ادعا مهر تاييد ميگذارند.من چندی پيش ترجمه های دو مقاله از دانشمندا ن امريکايي رادرينمورد ،بگونه مثال  در سايتهای وزين آريايي و مهر (ارگان  شورای عالی حزب متحد ملی افغانستان) ارايه کردم. 

1    چگونه ايالات متحده نيروهای مترقی سيکولار را در افغانستان نابود کرد؟ 

http://www.mehr.nl/maqalat/siasi.htm

2    جهاد امريکا

 http://www.ariayemusic.com/dari2/tarikh/babak.html

اما اکنون برجسته ساختن ويابرعکس کم بهاجلوه دادن آن دگرگونيهاو تحليل چگونگي های پيشبرد آن و تاکيد بر کمبوديها ونارساييهای آن دوران نبايد محور مباحثات وگفتمان سياسی را بسازدو به عامل بازدارنده در مسير رستاخيز دوبارهء نيروهای ملی ،دموکرات و ترقيخواه مبدل گردد.نيروهای مترقی افغانستان در وضع جديد سياسی بايد رسالت تاريخی جديد را به عهده بگيرند ،از راه غلبه بر اختلافات سليقه يي به پراگنده گی سازمانی خويش نقطه پايان بگذارند وبر پايه شناخت وظايف تاخير ناپذير دور کنونی تحولات  به پذيرش نقش تازه وحضور فعال در حيات سياسی،اجتماعی کشور آماده گردند.نيل به چنين هدف بدون موجوديت يکپارچگی،درک متقابل و تحمل ور عايت متقابل متصور نيست.برازنده ساختن عوامل اختلافات زودگذر اما طاقت فرسا به پيکر جنبش نوين وروبه تشکل ترقيخواهی و دموکراسی ضربه ميزند،از وزنهء سياسی آن ميکاهد وآب را به آسياب واپس گرايان افراطی سرازير ميسازد.تداوم اين اختلافات راه تفاهم با ساير نيروهای ترقی پسند ازجمله اسلامگرايان معتدل ، تکنوکراتهای و دموکراتهای واقعبين  را سد ميکند.

رکود پس ازشکست بدون شتابزدگی اما باکندی پايان مييابد.اين رکود دشوار و طولانی ،اما آموزنده بود.هرشکست آموزنده وفاجعه انگيز است.شکست آزاديخواهان اوايل سده بيست فاجعه ءملی درتاريخ معاصر کشور است.اما پيشقروالان اين نهضت چه در داخل کشور وچه در ديار غربت وتنگدستی توانستند نو نهال ترقيخواهی را غرس کنند.آزاد انديشان ملی و دموکرات دهه های 50 و 70 با پيکرهای پوسيده در زندانها اين نهال را در وجود تشکلات سياسی" جمعيت وطن ""ويش زلميان"،نهضت محصلين ،نهضت زنان ،سازمان دموکراتيک زنان افغانستان و ده ها سازمان و نهادمترقی ديگر پرورش دادند،هزاران ترقی پسند نوجوان وجوان دهه 80 با خون خود اين نهال را آب دادند وندای آن گلگون کفنان خفته در دل خاک تا هنوز در گوش هزاران ترقيخوا ه و عدالتجوی کشور طنين مياندازد.امروز تاريخ بارديگر رسالت عظيم تلاش برای عصری سازی وترقی افغانستان را بدوش نيروهايي افگنده است که با دشواری از بن بست تشکل سياسی بيرون ميايند.

رکود ترقيخواهان نتيجه فاجعه ها وبحرانهايی بود که کشور ما را پس از استيلای  بيدادگران تاريک انديش وترقی ستيز فراگرفت.اين فاجعه فقر مزمن و جانکا،خلاوفقدان حاکميت ،ترورواختناق ،دهشت ومرگ را ببار آورد.علت عمده پراگنده گی ترقيخواهان را بايد در لابلای آن زنده گی  دشوارورقتبار آزاديخواهان وترقی پسندان کشور پس از رويداد های بهار 1992 جستجو کرد.اين رسالتمندان که تمام نيرو ،استعداد وامکانات خود را وقف آرمانهای بيکران مردم افغانستان کردند،بايد با دشواريهای روزگار دست وپنجه نرم ميکردند تا زنده بمانند و امروز درفش رستاخيز آرام ترقيخواهی رابارديگر به اهتزاز درآورند .

علل  پراگنده گی ترقيخواهان را بايد در ظهور جهان تک قطبی.در گسترش دامنه جهانی ترور ،در زنده گی پر از فقر ودرغربت ومهاجرتهای انديشه پردازان ترقيخواهی،در شکست روحی و خستگی روانی هزاران مبارز راه عدالت و دموکراسی بنگريم،نه در ديدگاه ها وسليقه های آنها.

رستاخيز کنونی جنبش ترقيخواهی که با ظهور حزب متحد ملی و نهضت دموکراسی وترقی آغاز گرديد وبا حضور ساير نيروها وعناصر ملی ودموکرات گسترش مييابد، ديگر رستاخيز انقلابی وچپگرايي نيست.اين رستاخيز آرام برای مبارزه بافقر وتنگدستی ،عقبمانده گی وتلاش رسالتمند برای تحقق آيده های دموکراسی ،عدالت اجتماعی،حقوق بشر،ارتقای نقش ومقام اجتماعی زن افغان ودر فرجام استقرار نظام مدنی و باثبات سياسی در کشور است.درين رستاخيز نيروی عقلايي بر احساسات آرمانگرايي ترقيخواهان غلبه ميکند وواقعيت انديشی، روشنگری وتحمل ورعايت دگرانديشان جای ديدگاه های بازدارندهء تک گرايي  سياسی  را اشغال ميکند.آنهاييکه در انديشهء اعتلای کشور ونجات آن از لغزيدن به پرتگای ويرانی ونابودی اند،بارديگر برای پذيرش  نقش ورسالت جديد آماده ميگردند.نهضتيکه در آغاز سدهء بيست شکست خورد بايد با رستاخيز کنونی درآغاز سده بيت ويکم دنبال گردد.

 


December 11th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات